اکنکار در سراب دين (1)
اکنکار در سراب دين (1)
چکيده
کليدواژه ها: عرفان نوپديد، اکنکار، سوگماد، شبه آيين، آيين، دين.
مقدمه
اکنکار(1) يکي از اين عرفان هاي نوپديد است که در سال 1965 توسط شخصي به نام پال توئيچل(2) ايجاد شد. با بررسي تعاليم اين فرقه مي توان آن را معجوني از تمامي اديان و عرفان ها برشمرد. تئويچل مدتي در ارتش آمريکا و مدتي نيز در هندوستان و در آشرام سودار سينگ(3) بوده است. وي تعاليم خود را منتسب به شخصيتي خيالي به نام ربازار تارز تبتي لامائيست(4) مي داند و با مطالعات خود اين توانايي را مي يابد که به ابداع آييني نوظهور دست يازد. (5) البته همسر دوم او، گيل توئيچل(6) که يک روان شناس بود، کمک هاي شاياني به او کرده است. وي اولين ادعاهاي پيامبري اکنکار- که از آن با عنوان ماهانتا(7) ياد مي شود- را با تشويق ها و درخواست هاي گيل مطرح کرده است. پال توئيچل خود در اين باره مي گويد:
تبديل از وضعيت صخره نشيني به اک بعد از ملاقات با همسر فعلي ام گيل شروع شد. او اصرار داشت که من با دانش و قابليت هايم کاري انجام دهم... يک روز من و گيل در چايناتاوان سانفرانسيسکو گردش مي کرديم و برحسب اتفاق وارد يک معبد چيني شديم. در آنجا يک کاهن به من گفت که به زودي عازم سان ديه گو شده و کارم را در اک آغاز خواهم کرد.(8)
نامه ها ارسالي بين گيل و پال، نزديک دو سال به طول انجاميده است. برخي از اين نامه هاي عاشقانه در دو جلد کتاب چاپ شده است.(9) برخي از آنها نيز نشان از تأثير شگرف گيل در روحيات پال دارد.
نامي که پال براي شبه آيين خود انتخاب کرد، نامي بود که بسياري از صوفيان و راهبان براي خود برمي گزينند. او با استفاده از زبان سانسکريت، نام اکنکار را بر شبه آيين خود نهاد. اک(10) در زبان سانسکريت به معناي حق و خدا مي باشد. اکنکار نيز در معاني اي چون اهل حق، پيروان خدا و رهروان حقيقت به کار مي رود.(11) برخي از پيروان اين شبه آيين در ايران خود را با نام « اهل حق» معرفي مي کنند تا از آماج غربي بودن و آمريکايي بودن رهايي يابند. آنها در بيان واژه هاي فني اين شبه آيين نيز نوعي توريه و تقيه را در پيش مي گيرند؛ اما از شيوه ها و سخنان آنان به روشني مي توان فهميد که آنان از پيروان اکنکار هستند. اين فرقه هم اکنون در برخي از شهرهاي بزرگ ايران فعال بوده و توانسته است پيرواني را براي خود جمع کند. به جهت ممنوعيت تبليغ علني اين فرقه نمي توان جمعيت دقيق آنها را تخمين زد. در سال هاي بين 1376 تا 1384 بيشتر کتاب هاي بنيانگذار اين شبه آيين و نيز رهبر کنوني آن، به فارسي ترجمه شد و در تيراژهاي مناسب و چاپ هاي چندگانه نشر يافت. مي توان بيش از چهل عنوان کتاب اين فرقه را که به فارسي ترجمه شده است، رصد کرد. نبايد فراموش کرد که اين افزون بر کتاب و مقالاتي است که به صورت اينترنتي نشر يافته است.
در حال حاضر، بيشتر فعاليت هاي اين فرقه در قالب تبليغات اينترنتي و تشکيل تيم هاي خانگي صورت مي پذيرد و پيروان آن در پوشش هايي چون روش هاي آرامش يابي و يا حتي مديتيشن به ارائه شبه آيين شان همت گمارده اند. اينان براي نفوذ بيشتر در بين ايرانيان، از شخصيت هاي معنوي و تاريخي کشور فروگذار نکرده و از آنها با نام ماهانتاها يا رهبران سابق اکنکار ياد مي کنند. تئويچل و پيروانش مدعي اند که مولانا، شمس، حافظ و فردوسي از رهبران پيشين اين شبه آيين بوده اند. تئويچل، بارها نام اين بزرگان را در کتاب هاي خود آورده و مدعي است اولين کتاب جهان بيني اکنکار را مولانا نگاشته است. منظور وي همان مثنوي معنوي مولوي است که به رغم برخي اشکالات، انباشته از اعتقادات و باورهاي ناب اسلامي است. البته بايد تذکر داد که اين يکي از شگردهاي تبليغي اين عرفان تلفيقي است. آنها شخصيت هاي تمامي ملل و نحل را به نام خود مصادره مي کنند تا بتوانند در تمام دنيا راهي فراروي خود بگشايند.
باورهاي اساسي اين شبه آيين را مي توان در باور به خداوندان دوازده گانه ي عالم، اعتقاد به کارما، تناسخ، سفر روح، ماهانتا به منزله ي پيامبر و عوالم درون برشمرد. توضيح کوتاهي درباره ي اين باورها ضروري است:
اکنکار عالم را به دوازده طبقه تقسيم کرده و براي هرکدام از طبقات، خداوندي را در نظر مي گيرد. در طبقه ي دوازدهم که آخرين طبقه است، سوگماد(12) يا خداي خدايان قرار دارد. سوگماد در اين آيين مانند ديگر خدايان خطاپذير بوده و مي تواند گناه کند. او به خواب مي رود و هنگامي که از خواب برمي خيزد، دنيايش را ويران مي بيند و آنگاه تصميم به عذاب مخلوقات مي گيرد. او دوباره به خواب مي رود و آنگاه که از خواب برون مي شود، هوس خلقتي ديگر کرده و بار ديگر... و اين خواب و بيداري و نگراني و غفلت و يادآوري سوگماد است که ادوار اکنکار و دوره هاي بشري را رقم مي زند.(13)
کارما(14) که از آن با عنوان نتيجه اعمال ياد مي شود، از اعتقاد نداشتن اين شبه آيين به معاد نشأت گرفته است. در اين باور، همه ي اعمال انسان در همين دنيا پاسخ داده مي شود و عالمي به نام معاد وجود ندارد. درواقع، اعتقاد به کارما پس از بن بست عقيدتي که براي اکنکار در زمينه ي افعال انساني وجود داشته و معادي نيز براي ترسيم عقلاني آن در باورهايشان جا نداشته، به وجود آمده است.
تناسخ در باور اکنکار نيز از باورهايي است که از عرفان هاي شرقي، به ويژه بوديسم و لامائيسم به عاريت برده است. در اين باور، روح انسان بعد از جدايي از جسم، اول به جسم هاي ديگر راه يافته و به حيات زميني خود ادامه مي دهد. بطلان تناسخ از اموري است که در علوم عقلي به اثبات رسيده است. افزون بر اين، دلايلي که اکنکار براي اين عقيده ارائه مي دهد نيز مردود است.(15)
سفر روح، از مهم ترين اهداف اين فرقه شمرده مي شود. آنها براي ايجاد آرامش دروني به سفر روح معتقدند. تمامي روش هايي که در اين شبه عرفان وجود دارد، براي رسيدن به اين هدف طراحي شده اند. ناگفته نماند تمامي روش هايي که ارائه شده است، نوعي تصور خيال انگيز بيش نيست.(16)
پال توئيچل به صراحت اعلام مي دارد که اين فرقه نه يک سيستم مذهبي و نه يک نظام فلسفي است؛ بلکه روشي براي کسب آرامش و سعادت است.(17) اما در عمل اکنکار به صورت تلويحي و غيرآشکار مدعي دين بودن است.
يکم: تعريف دين و نشانه هاي واهي دين بودن اکنکار
أ. تعريف اسلامي دين
در اين تعريف، چهار ويژگي براي دين شمرده شده است:
1. اصلاح فکر و عقيده؛ 2. پرورش اصول عالي اخلاق انساني؛ 3. تنظيم حسن روابط اجتماع؛ 4. حذف هرگونه تبعيض ناروا.
در اين تعريف، هرکدام از مؤلفه ها، توسط مکانيسم خاصي از دين- تکي يا ترکيبي- محقق مي شود. اصلاح فکر و عقيده توسط باورها و اعتقادات انجام مي پذيرد. همين باورها و نيز روش ها و مناسک در قالب رفتارهاي فردي و اجتماعي به پرورش اصول عالي اخلاق انساني منجر مي شوند. اعمال و باورها و شعائر موجب به وجود آمدن روابط حسنه اجتماعي مي شوند و همچنين با همين مکانيسم ها مي توان تبعيض هاي ناروا را برچيد.
بررسي اجمالي نشان مي دهد، اکنکار سعي کرده است تا به گونه هايي ظريف- گاه نهان و گاه آشکار- در هريک از اين زمينه ها ابراز وجود بنمايد.
اصلاح فکر و عقيده
تخريب اديان و مقابله با مذاهب
اصولي بودن اديان
مشکلي که در ميان مذاهب اصولي وجود دارد، فقدان درک متقابل است که به نوبه ي خود موجب انهدام ارتباطات آنان با اک مي شود. موضوع اين نيست که مريدان اديان اصولي فرصت اين ارتباط را ندارند، بلکه بيشتر آنان حاضر به گذشت کردن در برابر اک نيستند. بيشتر پيروان اديان اصولي فقط به مذهب سنتي خود معتقدند. هريک نيز اين چنين مي پندارند که اعتقاد راسخ به اصول مذهبي شان، پاسخ تمامي سؤالات شان را در مورد زندگي و مشکلات مربوطه در اختيارشان مي گذارد.(20)
با نگاهي اجمالي به پاسخ هايي که اکنکار به اکيست ها مي دهد، مي توان اکنکار را روشن ترين نمونه از ادياني دانست که در پاسخ گويي فرومانده اند و به رغم آن، تنها پاسخ هاي خود را صحيح مي پندارند.(21)
ذهني بودن
تمامي عادات اجتماعي، مذاهب، سياست ها و اصول ديني براساس عادات ذهني اي هستند که در شيارهايي قرار داده شده و از نسلي به نسل ديگر انتقال داده شده اند. اين عادات ذهني خشک و غيرقابل تغيير هستند و اغلب باعث ايجاد جنگ هايي مي شوند که در طي آن، ميليون ها نفر به قتل مي رسند. عادات ذهني معمولاً ارباب نوع بشر مي شوند. مي توانيم بگوييم که تمام نژاد بشر برده عادات ذهني است.(22)
همان گونه که اشاره شد، سترگ ترين هدف اکنکار و نيز بزرگ ترين وسيله ي آن، سفر روح است. اکيست ها تمام تلاش خود را مي کنند تا گامي در سفر روح بنهند. در حالي که تمامي روش هاي اکنکار براي رسيدن به اين هدف، ذهني و خيالي است. اکنکار را مي توان يکي از نمونه هايي دانست که علاقه ي زيادي به ذهن شويي دارد. به همين دليل، آموزش هاي اوليه ي اکيست ها توسط جزوه هايي انجام مي گيرد که محرمانه است و شاگردان اکنکار از مطالعات جنبي و باورهاي ديگر منع مي شوند.(23)
عقب ماندگي
البته اکنکار خود را قديمي تر از همه ي اديان، و بسياري از اصول و باورهايش را نيز برگرفته از علوم باستاني مي داند. از اين رو، خود را روش باستاني سفر روح تعريف کرده است. از اين مطلب به راحتي مي توان نتيجه گرفت که اگر آموزه هاي ادياني که به باور ايشان پس از اکنکار به وجود آمده اند متعلق به دوران طفوليت بشر است، پس بايد اکنکار به دوران نطفه بودن بشر تعلق داشته باشد!
زميني بودن
وي در نهايت، تبديل شدن اديان به نظامي اجتماعي- اقتصادي را ناگزير مي داند. در نظر او، اديان ناچارند کنترل اذهان و اجسام آدميان را به دست گيرند. همچنين وي معتقد است خاستگاه بيشتر اديان، مباني اقتصادي دوران آنهاست. به نظر اکنکار، نظام هاي اجتماعي که تا به حال در جوامع بشري استقرار يافته اند، مذهبي را براي پيروان خود فراهم کرده اند.(26)
بديهي است يکي از مهم ترين نشانه هايي که يک آيين براي آسماني بودن خود ارائه مي دهد، کتاب آسماني آن دين خواهد بود. اکنکار هرگز نتوانست منکر آسماني بودن برخي از کتاب هاي آسماني شود. پال نيز خود اعتراف کرده است که پيامبر اسلام(ص) توانسته است به بالاترين رده هاي آسماني سفر کند و اين از کتاب او پيداست.(27)اما کتاب آسماني اکنکار، آکنده از تناقض ها، و نقل قول هايي است که هيچ نشانه اي از آسماني بودن ندارد.
پي نوشت:
*کارشناس جامعه شناسي
**استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد تحقيقات و علوم.
1. Eckankar.
2.Paul Twitchell.
3.Swdar sing.
4. مترجم کتاب هاي پال توئيچل درباره ي خاستگاه اکنکار مي نويسد: اکنکار از درون سه مکتب به صورت بارزي رشد پيدا کرده است: آناهد يوگا، صوفيسم( که همين عرفان خودمان است) و لاماييسم. لاماييسم به عنوان مکتب الاسرار در کوهستان هاي تبت حفظ شده است. پال توئيچل از طريق ربازار تارز که خود يک لاماست راه يافته. به طور کلي مقامات بالاي روحاني تبت مالا ناميده مي شوند. اينان هميشه جانشينان مشخصي دارند که خودشان انتخاب مي کنند و تنها عده مشخصي مي دانند که جانشين آنها کيست؛ مثلاً يک عده از لاماها همان سفيدپوشاني هستند که با چشم بسته در کوهستان ها حرکت مي کنند، به دنبال جانشين بعدي لاماي خود هستند و معتقدند لاماي آنها تناسخ هاي پي در پي بوداست.( ر.ک: پال توئيچل، اکنکار کليد جهانهاي اسرار، ص 47، پاورقي).
5. ر.ک: براد استايگر، نسيمي از بهشت، ص 79. براي آشنايي بيشتر با روحيات و زندگاني پال توئيچل به دو زندگي نامه وي که توسط براد استايگر در کتاب نسيمي از بهشت و پتي سيمپسون در کتاب پالجي تدوين شده است مراجعه شود.
6.Gill Twitchell.
7. MAHANTA.
8. براد استايگر، نسيمي از بهشت، ص 102.
9. ر.ک: پال توئيچل، نامه هايي به گيل، در دو جلد.
10. ECK.
11. ر.ک: پال توئيچل، واژه نامه اکنکار، ترجمه يحيي فقيه.
12. SUGMAD.
13. ر.ک: پال توئيچل، شريعت کي سوگماد، ج 1، ص 135-138.
14.KARMA.
15. براي توضيح بيشتر در اين زمينه ر.ک: احمد حسين شريفي، درآمدي بر عرفان حقيقي و عرفاني هاي کاذب.
16. ر.ک: هارولد کلمپ، تمرينات معنوي اک، ص 21، 28، 164-176/ نيز همو، روح نوردان سرزمين هاي دور، ص 76-77.
17. پال توئيچل، نامه هاي طريق نور، ص 11.
18. جعفر سبحاني، مجله نقد و نظر، ش 3، ص 19.
19. Eckist به پيروان آيين اکنکار اکيست مي گويند. همچنين اکيست به شاگردان و مريدان ماهانتا نيز اطلاق مي شود.
20. پال توئيچل، شريعت کي سوگماد، ج 1، ص 274-275.
21. براي اطلاع از نحوه پاسخگويي رهبران اکنکار به پرسش هاي اکيست ها مي توانيد به کتابهاي از استاد بپرسيد 1 و 2 نوشته هارولد کلمپ ترجمه هما جابري زاده و امينه اخوان تختي نيز کتاب نامه هاي طريق نور نوشته پال توئيچل ترجمه مينو ارژنگ مراجعه کنيد.
22. پال توئيچل، اکنکار کليد جهان هاي اسرار، ص 172.
23. در ادامه و با معرفي روشهاي اکنکار با اين مهم آشنا خواهيم شد.
24. پال توئيچل، دندان ببر، ص 257.
25. پال توئيچل، شريعت کي سوگماد، ج 1، ص 162.
26. همان، ج 1، ص 255.
27. ر.ک:پال توئيچل، اکنکار کليد جهانهاي اسرار، ص 223.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}